دیدار با امیرعلی جون در دهه آخر خرداد...
سلام امیرعلی جون دوست داشتنی جیغ جیغوی ما ماشالا، هزااااار ماشالا چقدر هر بار که میبینمت بزرگ و بزرگتر شدی خاله. الان دیگه شما کم مونده در و دیوار رو بگیری و بری بالا وروجک خان تا تو کوچه بغل مامان جون دیدمت و بت سلام دادم و با محبت دستامو بروت باز کردی فوری اومدی تو بغلم اوخ اوخ با خرگوش و گوچی دایی رضا چیکار میکردی، هی دستتو میبردی جلو تا میومد نوک بزنه جیــــــــــــــــغ میکشیدیو میخندیدی و هی ذوق میکردی و دوباره کارتو تکرار میکردی وروجک.. چقدر خوبه که به این خوبی مامان یادت داده جیشتو بگیو زیادم اذیت نکردی گلم، ماشالا پسرمون آقاست خب!! فقط الان مامان و بابا بی صبرانه منتظرن تا براشون مثل بلبل صحبت کنی...